ن: قند هم بردار !
من: نه ممنون ! عادت ندارم به شیرینی!
نگاهم می کند. در عمق نگاهم که پیوند خورده به آنچه در ذهن و قلبم می گذرد، معنی جمله را می یابد. و با شکلی که به صورتش می دهد می خواهد ناراحت نباشم از آنچه که پیش آمد و آبستن واقعه ای بود در آینده. به او می گویم از این آبستنی؛ که کودکی ناگوار را در خود دارد. هولناکی آن کودک را برایش پیش بینی می کنم. می گوید نه ! بخواه که فرجامی که تو می خواهی در پی اش باشد. که در خواستن صمیمانه ی تو ، تقدیر رقم زده خواهد شد. و من می دانم که رسم ، رسم دیونیسوس است. هیچ نمی گویم.
6 روز آبستنی ، 6 روز تحمل درد ، تحمل هجر ، 6 روز آبستنی ناخواسته ... بی قراری و رها نشدن ، می گذرد.
چه آسوده (به زعم من) می آید و کودک هولناک را در آغوشم می گذارد. نگاهش می کنم؛ دهشت دیونیسوس را در او می بینم. کودکمان را نگاه می کنم...قرار نبود این گونه باشد. اما هر چه هست نشانی ست از عشق بازی ما. نشانی ست از بودنمان در هم. نشانی ست از اروس ، که پرواز کرد و رفت.
در راستای متن.ن: در شرح حادثه ایست که در همین حوالی زمانی بر من گذشت. پیش آمدی که برداشتی غلط به دنبال داشت و باعث پرواز اروس شد. سهم من سوختن و هجر بود و تنهایی ... جای همه ی آن محبت ها ! می دانم در پشت رفتار بی رحمانه ت ماتمی ست که حکایت دارد از آن تیر طلایی.
پ.ن: دارم خو می گیرم به این ایالت بلاگستانی. به فضاش همراه با افرادش.
پ.ن2: بر من ببخشید غیبت احتمالی در این روزها رو ... که باید در امتحانات حاضر باشم.
بعداْ .ن: اینجا را ببینید.
ولی من شیرینی رادوست دارم ...بشرطی که تلخ نشود آخرش
این ۶ها چه نهفته دارن؟
منم دوست دارم !
عادت ندارم به شیرینی زندگی .
۶ روز بعد یه پیش آمد... نلخی او را در پی داشت.
بسیار خوب ...
با آرزوی موفقیت در امتحانات ...
ممنونم !
غیبت احتمالی . . .
ما تازه با اینجا آشنا شده بودیم . . . از وبلاگ هایی که آدما دست ها و درد نوشته های خودشونو می ذارن لذت می برم . . . این هم روش!
ممنون از لطفت !
تاکید روی احتمالی بود... و اینکه کمتر خواهم بود...نه آن طور که برای شروع یک وبلاگ لازم است
سلام خانم فاطیمای عزیز
بسیار ممنون که به تارنمای این حقیر اومده بودین و نظر گذاشته بودین
خیلی دوست داشتم بدونم از چه طریقی به وبلاگ من هدایت شدین که یک نام آشنا در لینک های وبلاگتون دیدم
" به قلم آنها که به بهشت نمیروند..."
بازم بمن سر بزنید
منتظر حضور سبز دوبارتون هستم
سلام
منم ممنونم از شما !
بله...
چشم ! ما هم همین انتظار رو از شما داریم
سلام فاطیمای عزیز
دست نوشته زیبایی بود
برات دعا میکنم توی امتحاناتت موفق باشی
ممنون از اینکه به یاد من بودی عزیزم
سلام
ممنونم !
آخ که استرس دارم و ذهنم مشغوله سپاسگزار !
با کلمات عجین شدهای... سبک نوشتنت را دوست دارم
به دل مینشیند
.
راستی برایت در امتحانات آرزوی موفقیت بسیار دارم
باشد هممون نتیجهای که میخواییم رو بگیریم
....سپاسگزار دوست عزیز !
باز هم ممنونم
به امید شیرین شدن برای همه
آمین !
خاصیت آدمیزاد عادت کردنه... شاید من هم یک روز به رسم اجبار همسایه ی این خانه ی جدیدت شدم...
بله ...
تو هم بیا پیش خودم
راستی الآن داشتم بهت فکر می کردم ، در مورد کامنت خصوصی . تو ستون سمت راست یه گزینه ی "تماس با من" هست که از اون طریق کامنت خصوصی تو بلاگ اسکای فرستاه می شه
راستی اومده بودم خبرت کنم برای برنامه ای که برای روز پدر داریم. دوست داشتی یه سری یزن به وبلاگم. هرچند که یادم نیست اون دفعه از برنامه مون خوشت اومد یا نه!
بله حتمْا !
ممتنون که بهم گفتی!
تو و دوستی خدا را
چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران
برسان سلام ما را !
بگم کی سلام رسوند؟ رستاک جون؟
خوش اومدی دوست جان !
سلام
گاهی تنهایی هم حال می دهد برای ارزیابی .
سلام
بله...
فاطیمای عزیزم سلام
چقدر خوشحالم که منو با وبت آشنا کردی
اونقدر زیبا نوشتی که به نظرم باید حتما چندبار دیگه هم بخونمش
الهی موفق باشی
واسه منم دعا کن
هیچی درس نخوندم
میتونم بلینکمت؟
سلام
ممنونم !
اختیار دارید...محتاجیم به دعا
منم ذهنم مشغوله برای درس خوندن
باعث افتخاره !
سلام ..
توصیف بسیار زیبایی بود ..
نثر زیبات منو یاد کتابی که چند سال پیش خونده بودم انداخت ...
رسم دیونیسوس چیه ؟
سلام...
ممنونم !
چه کتابی ؟!
ببخش . زمان انتشار پست لینک خوبی براش پیدا نکردم.
منظورم از رسم دیونیسوس..رسمی بود مرزشکن و سرمستانه که قهرمان تراژدی را در زندگی هولناک قرار می دهد و با خود به مرگ می برد. در مقابل وجه آپولونی.
خانه نو مبارک
ممنونم !
سلام
با کمال افتخار و اجازه بزرگترها (ببخشید من همیشه دوست داشتم اینو بگم) لینکت کردم
سلام
ممنونم !
بجای اینکه سرخ و سفید بشی پاشو بیا خودتو برای داداشت معرفی کن آبجی گلمون رو بهتر بشناسیم
پروفایل وبلاگ من فعاله
اگه دوست داشتی مطالعه من
همچنین اولین ماه آرشیو وبلاگ من
پروفایل وبلاگ منم فعاله
بله البته !
خوندم
سلام.
نوشته هات واسه مخ من یه کوچولو سنگینن.
باید چند بار بخونمشون .اخره سر هم قاطی می کنم
زیاد به وبلاگ خو نگیر.اخرش هیچی نیست.ازم این و قبول کن.
تا حالا چند بار وبلاگ زدم.مخاطب جمع کردم.اخره سر حذفیدمش.
بزار اینجوری بگم ارامش وبلاگ لحظه اییه...
سلام !
به فضاش و افرادش خو گرفتم... البته در مورد خیلی چیزها این حرفتون صدق می کنه. ولی خوب این حسی رو که الآن دارم دوست دارم.
انگار دلتون پره؟!
اِ !!! هملتی؟ تویی؟
پیدات کردم
دهه !!!
آره
خوشم اومد از تیزی ت. متوجه بودم که تابلو کردم.ولی فکر نمی کردم کسی توجه کنه و اینکه جدای از تعلق خاطر به آدرس ، یه دلیلش هم همین بود که اگر کسی می خواست و همچنین تیز بود پیداش کنه.
در ضمن خوش اومدی تو فکر این بودم دعوتت کنم
نوشته هات قشنگه اما چه سبکیه ؟! متوجه سبک خاصی توی نوشته هات نشدم...
+ فضای بلاگستان اعتیاد آور است
ممنونم
نمی دونم...سبک خودمه.
این طور نیست که از سبکی پیروی کنم.
بله البته.
برداشت غلط در اکثر مواقع از نشانه دادن های غلط میاد...کم پیش میاد که نشانه هارو درست بدیم و غلط برداشت بشه...که اگر اینجور هم باشه غمی از تنهایی نیست...همپیاله ای که نشانه درست رو غلط میفهمه ارزش همنشینی در شب شراب رو نداره...
بله اعتقادم بر اینه.
البته پیش از این ثابت شده بود که درک بالایی داره.
دلخوری از او نیست از همان تقدیر است.
ممنون از حضورتون !
خب خواهر من شما که فصل امتحاناتته بجای اینکه بشینی افسانه هارو از قبر بکشی بیرون بشین درستو بخون دیگه! (آیکون "نصیحت کردن به ضایعترین شکل ممکن!")...
بالاخره یکی اینو به من گفت.ممنون
پست رو که قبل درس خوندن نوشتم.
الآن البته اینجام چون وقتی خیلی ناراحتم ری اکشنم همینه.
قربونت برم...واسه چی به بقیه بگم؟ به خاطر تو من بروبچ بلاگم رو ول کردم چون دیگه نخواستی اونجا بمونی...
انقده ذوق کردم که پیدات کردم
تو به پای من نسوز !
به قول دوستم بیا بغل خاله !! والله منم لذت بردم از این سرعت عمل و تیزی ت !
چه اسم قشنگی؛ از اون اسم هایی هست که تو ذهن آدم تصویر میسازه.
من دوست دارم کمی از این ایالت رها بشم اما؛
نه زیاد فقط کمی.
بهتر بگم بعد کنکور می خوام تفریحم بیرون باشه و کمتر اینجا.
ممنون !
فکر خوبیه...ولی از سهم من نزن...پیش من بیا
خب! هم من زیاد وبلاگتو نخوندم و تازه باهات آشنا شدم و هم اینکه تو هم زیاد مبهم روایت کردی.
قضاوت کردن یا اظهار نظر نیاز به زمان و مطالعه بیشتری دارد.
باید بفهمم منظور دقیقت از آبستنی چیست و همچنین دلیلی اینکه از قند بیزار شدی!!؟!؟
آبستنی... یعنی اینکه واقعه ای رخ داد که در پی اش انتظار یک حادثه ی عظیم بود...
از قند بی زار نیستم... گفتم به شیرینی عادت ندارم..منظورم شیرینی زندگی بود.
man qasam mikhoram ke adrese inja ro nadashtam hamlet jan:(
bavar kon ke khundane weblagaye dustan baraye man mese naharo sham mimune!!! shoma ke jaye khod dari...
vali in ruza ke tu safaram haqiqatesh yekami tamarkoz nadaram .man yeseri moshkelat dashtam tehran ke tanha rahe khalas shodan azashun ro tu safare invare abi didam!alanam hamchenan maqzam be halate aval barnagashete felan!!!
be har hal agar kutahi az fader didi bezar be hesabe gereftarish
in donyaye majazi baraye man jaye arameshe va in aramesho dustan be man midan
Salam father
khob midunid manam khodam shak dashtam adress ro dadam ya na ... midunid ke havasam nist
bale...bale..motevajam
mamnunam
vali be har hal ma entezar darim behemun sar bezanid
mamnun ke umadid
سلام مجدد...مرسی که خبر دادی
موفق باشی .........
سلام... ممنون که اومدید !
سپاس !
اوه من دیر متوجه اینجا شدم ..عجب جریانی !نمیدونم باید چی بگم زندگی سرشاره از سوئ تفاهم ها ..
ممنون که اومدید
بله همین طوره !
ای بابا!! کو تا امتحانای من!
سلام
امیدوارم توی امتحاناتت موفق باشی...
ممنونم دوست عزیز !
سلام وبلاگ قشنگی داری موفق باشی
سلام
ممنونم !